راهنمای گردشگری گرجستان part-1
جاذبههای گردشگری گرجستان
گرجستان
(گرجی: საქართველო، تلفظ: ساکارتْوِلو) کشوری در قفقاز است که پایتخت آن شهر تفلیساست ، گرجستان کشوری است که در منطقه اوراسیا قرار دارد که مرز میان اروپا و آسیا است. گرجستان در میانه و غرب قفقاز جنوبی (ماورای قفقاز) واقع شده است و از شمال با فدراسیون روسیه، از شرق با جمهوری آذربایجان، از جنوب با ارمنستان، و از جنوب غربی با ترکیه هم مرز است و در غرب هم با دریای سیاه همسایه است.
گرجستان کشوری کوهستانی و پرباران میباشد که پهناوری آن ۶۹٬۷۰۰ کیلومتر مربع (۱۲۱ام) است و جمعیت آن ۶/۴ میلیون تن (آمار ۱۳۸۷) میباشد. بیشتر مردم گرجستان مسیحی هستند و ۸۴ درصد آنان از نژاد گرجی هستند که به زبان گرجی سخن میگویند، این زبان خط ویژه خود را دارد.
گرجستان تاریخ و فرهنگ پربار و کهنی دارد و از نخستین کشورهایی است که مسیحیت را به عنوان دین رسمی کشور برگزید (در سدههای چهارم و پنجم میلادی). تاریخ و فرهنگ گرجستان با ایران مشترکات بسیاری دارد چراکه این کشور مدتها جزئی از ایران بوده است. در دوره صفویه، مادر بیشتر شاهان، گرجی بودند و گرجیها در بسیاری از مناصب کشوری و لشکری حضور داشتند. در سال ۱۱۹۲ هجری خورشیدی (۱۸۱۲ میلادی/۱۲۲۸ قمری) طبق پیماننامه گلستان، گرجستان رسماً از ایران جدا شد و به خاک روسیه تزاری پیوست. گرجستان در دی ۱۳۷۰ (دسامبر ۱۹۹۱) از شوروی اسقلال یافت.
نام بینالمللی گرجستان، جرجیا (Georgia) میباشد که در بیشتر جهان به این نام خوانده میشود. این کشور دارای دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی (به گرجی: منطقهٔ تسخینوالی) است که در شمال کشور و در همسایگی روسیه هستند و اکنون این دو منطقه با پشتیبانی روسیه اعلام استقلال کردهاند.
حکومت گرجستان، جمهوری دموکراتیک و سکولار است. رئیس جمهور کنونی کشور میخائیل ساکاشویلی است که رابطه نزدیکی با غرب دارد و خواهان عضویت گرجستان در ناتو و اتحادیه اروپا میباشد. و با روسیه برسر دو جمهوری خودمختار آبخازیا و اوستیای جنوبی - به ویژه پس از جنگ سال ۱۳۸۷ - اختلافات فراوانی دارد.
مردم گرجی کشورشان را "ساکارتْوِلو" (საქართველო) میخوانند و خودشان را "کارتوِلِبی" (ქართველები) و زبانشان را "کارتولی" (ქართული) مینامند. نام بینالمللی گرجستان، جرجیا (Georgia) میباشد که در بیشتر جهان به این نام خوانده میشود. البته در کشورهای دارای زبانهای ایرانی و ترکی با همان نام "گرجستان" خوانده میشود. همچنین گرجستان به زبان روسی "گروزیا" (Грузия) نامیده میشود.
البته جرجیا (Georgia) نام یکی از بزرگترین و زیباترین ایالات آمریکا است که مرکز آن آتلانتا میباشد. همچنین جرجیا به عنوان یک نام لاتین در بین دختران و پسران اروپایی و آمریکایی استفاده میشود و نام گرج یا گرجی نیز در زنان ایرانی به چشم میخورد.
جمعیت گرجستان در سال ۱۳۸۷، ۴/۶۳۰/۰۰۰ تن بوده است، که ۸۳/۸ درصد آنان از نژاد گرجی بوده اند که به زبان گرجی صحبت میکنند، این زبان دارای خط ویژه خود میباشد. سایر نژادهای ساکن در گرجستان؛ آذری، روسی، آبخازی، و اوستیایی هستند.
سال نو سنتی
14 ژانویه آغاز سال نو میلادی است. این ادعا البته بر اساس یک تقویم قدیمی است که مبنای محاسبه آن گاه شماری یولیانی نام دارد. در گرجستان هرچند بطور رسمی اول ژانویه آغاز سال نو میلادی محسوب میشود ولی اکثر مردم روز چهاردهم ژانویه را نیز جشن میگیرند. کلیسای ارتودکس اینروز را عید محسوب میکند و مراسم دعای گروهی در کلیسای جامع برگزار میشود. 14 ژانویه تعطیل رسمی نیست و برخی به آن، روز سال نو غیر رسمی یا سال نو مدنی هم میگویند.

باتومی شهری ساحلی در جنوب غرب کشور گرجستان و در کنار دریای سیاه است که مرکز خودمختاری آجاریا در گرجستان است.

باتومی
باتومی علاوه بر زیبایی شهری و توریستی ، به دلیل موقعیت جغرافیایی یکی از بندرگاه های قدیمی در آن منطقه است که در سالیان دراز مراودات تجاری آن منطقه با اروپا از این بندر انجام می شود.
در دوره رومیها بندر تجاری مهمی بود که باتوسی خوانده میشد، باتوسی به معنای جای ژرف است و دلیل نامگذاری آن، وجود آبهای عمیق در این لنگرگاه بوده است. باتومی در محل بندرگاه قدیمی رومی باتوس، که احداث آن را به آدریانوس نسبت میدهند، بنا شد.
باتومی در دوره هخامنشیان، از متصرفات پادشاهان هخامنشی شمرده میشد.
بعدها یوستی نیانوس از پادشاهان روم شرقی آنجا را تصرف کرد و پس از بنای دژ پترا در شمال آن، باتوس اهمیت خود را از دست داد و مدتی بعد، جزو متصرفات پادشاهان لز شد.
در ۶۴۳م حبیب بن مسلمه، سردار مسلمان، گرجستان و از جمله باطوم را به صلح گشود و این شهر به دست مسلمانان افتاد. در اواخر سده ۱۰م، باطوم جزو حکومت متحد گرجستان شمرده میشد و پس از تجزیه امپراتوری گرجستان، امیران متاوارهای گوری در آنجا مستقر شدند. در سده ۱۵م، شهر و ناحیه باطوم مدتی در دست سلاطین عثمانی بود و از ۱۶۲۷م جزو متصرفات عثمانی شد و ظاهراً از همین دوره، اسلام در آنجا رواج یافت. در اوایل سلطنت سلطان احمد سوم مردم گرجستان شورش کردند و از پرداخت مالیات سر باز زدند، ولی شورش سرکوب شد و عثمانیها در باطوم و چند جای دیگر قلعههایی بنا نهادند. در زمان سلطنت عبدالعزیز عثمانی مسجد جامعی به نام عزیزیه در باطوم ساخته شد.در ۱۸۷۸م، قشون روسی بندر و شهر باطوم را تصرف کردند و در ۲۸ اوت همان سال، به موجب عهدنامه ساناستفانو، باطوم به آنان واگذار گردید، امّا بعدها باز جزو گرجستان شد.در آوریل ۱۹۱۸م، قشون عثمانی باطوم را اشغال کرد و سال بعد سپاهیان انگلیس وارد آنجا شدند. در ژوئن ۱۹۱۹م، انگلیسیها باطوم را تخلیه کردند. پس از آن جمهوری گرجستان تأسیس شد ولی بعد از مدت کوتاهی، سقوط کرد و حزب کمونیست قدرت را به دست گرفت و گرجستان جزو اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی شد. در مارس ۱۹۲۱م، بر اثر معاهدهای بین دولت ترکیه و شوروی، قسمتی از گرجستان به نام قارص و اردهان به ترکها واگذار شد و باطوم همچنان در گرجستان باقیماند و در ۱۶ ژوئن همان سال، مرکز جمهوری سوسیالیستی آجارستان شد.

شهر باتومی
باتومی را می توان یکی از زیباترین و توریستی ترین بنادر و شهر های ناحیه قفقاز نامید. در سال های اخیر دولت گرجستان با برنامه ریزی های توریستی مناسب این شهر را با تمام زیبایی هایش به دنیا معرفی کرده است. خصوصا طرفداران زیادی هم در بین مسافران ایرانی به دست آورده است. گرجستان سبز و آزاد جزو کشورهای سر سبز و پر باران محسوب می شود . در این کشور پر باران جشنها و مراسم با شکوهی نیز برگزار میشود همراه با موسقی زنده و دیدنی و رقص های زیبا و دیدنی سنتی که به زیبایی شهرهای آن بخصوص باتومی افزوده است.

رستوران های گرجستان

اگر به دنبال اطلاعاتی درباره ی رستوران های گرجستان در شهر های مختلف آن هستید این صفحه را بخوانید. هرگونه اطلاعاتی در این باره دارید از طریق بخش نظرات با ما درمیان بگذارید.

رستوران های گرجستان
در برخی رستوران های گرجستان برنامه موسیقی زنده گرجی از ساعت 8 شب به بعد اجرا میشود
رستوران (zveli sakhli) یا (sanapiro) که در خیابانشماره ۵ قرار دارد ، عصر روزهای زوج ٬ برنامه رقص گرجی و موسیقی محلی پاپ دارد و غذاهای گرجی لذیذی در این رستوران سرو می شود. بخاطر شلوغی و طرفداران زیاد این رستوران بهتر است از قبل میز رزرو شود. در همین خیابان رستوران (tghluri) هم هست که می توانید برای صرف یک غذای گرجی لذیذ به آن مراجعه کنید.
معروفترین رستوران ایرانی در تفلیس هم رستوران کوروش است که در خیابان نوتسوبیدزه تفلیس قرار دارد.
شعبه های رستوران مک دونالد در تفلیس ۱- ابتدای خیابان روستاولی ۲- خیابان سابورتالو – سفارش با اتومبیل قرار دارند.
در این صفحه شما می توانید اسامی ، اطلاعات و امکانات برخی هتل های گرجستان را در شهر های تفلیس و باتومی که در بازار ایران موجود هستند ببینید.
هتل های تفلیس
هتل 3 ستاره گراند *** Grand Hotel هتل 3 ستاره ایلیانی *** Iliani Hotel هتل 3 ستاره ساکالتولو *** Sakaltvelo Hotel هتل 4 ستاره بوموند گاردن *** Bomond Garden Hotel هتل 4 ستاره پریماورا *** Primavera Hotel هتل 5 ستاره رادیسون *** Radisson Hotel
هتل 5 ستاره شراتون *** Sheraton Hotel
هتل 5 ستاره هالیدی این *** Holiday Inn Hotel
هتل های باتومی
هتل 3 ستاره پرایم *** Prime Hotel هتل 3 ستاره ماری*** Mari Hotel هتل 4 ستاره ارا پالاس *** Era palace Hotel هتل 4 ستاره آلیک *** Alik Hotel هتل 5 ستاره رادیسون *** RadissonHotel هتل 5 ستاره شراتون *** Sheraton Hotel
فرهنگ ، رسوم ، غداها ، ملل ، تجارت و ....

کارتوپیلی (კარტოფილი )
کارتوپیلی ( კარტოფილი ) یک میان وعده خوشمزه گرجی است که طرفداران زیادی در گرجستان دارد.
کارتوپیلی در زبان گرجی به معنی سیب زمینی است ولی در زبان گرجی به نوعی نان هم گفته می شود که در میان آن سیب زمینی پخته شده به همراه کمی ادویه ریخته می شود.کارتوپیلی بسیار خوشمزه است البته به شرطی که داغ و تازه باشد و اگر کمی بماند و سرد شود سیب زمینی لابه لای آن خشک می شود و موقع کندن قسمتهایی از آن می ریزد و در ضمن مانده آن اصلا خوشمزه نیست.
کارتوپیلی و لوبیانی را در بیشتر نانوایی های گرجستان می توانید بیابید.
میزیوری پارک تفلیس ( mziuri park tbilisi ) یکی از جالبترین پارکهای شهر تفلیس با مجموعه ای از مجسمه ها و چشمه هاست.
یک آمفی تئاتر کوچک نیز در این پارک وجود دارد که بعضی اوقات میزبان گروه های موسیقی محلی است.درب ورودی میزیوری پارک تفلیس در خیابان “چاوچاوادزه ” بین شماره 21 و 23 قرار دارد و چندان مشخص نیست و خیلی باید دقت کنید تا پیدایش کنید.خوشبختانه این پارک هزینه ورودی ندارد.

لوبیانی ( ლობიანი )
لوبیانی ( به انگلیسی : Lobiani ) ، ( به گرجی : ლობიანი ) یک میان وعده خوشمزه گرجی است.
لوبیانی نانی است که در میان آن لوبیای پخته شده قرار دارد و با سبزیجات و در پاره ای از اوقات با ادویه جات طعم دار شده است.
لوبیانی در حقیقت یک میان وعده غذایی محسوب می شود ولی برای گرجی ها اغلب یک وعده غذایی کامل می شود زیرا قیمت آن ارزان و طعم آن خوشمزه است.
مشاهیر گرجستان

تصویر نقاشی شده گیورگی مقدس همراه با نوشته های گرجی بر روی دیوار کلیسای آختالا در ارمنستان
گیورگی متاتسمیندلی (به گرجی: გიორგი მთაწმინდელი) یا گیورگی آتوس (1009 تا 29 زوئن 1065 میلادی) کشیش، نویسنده و مترجم مذهبی و خوشنویس گرجی بود که رهبری فعالیتهای مربوط به کلیسای ارتدوکس گرجی را در امپراتوری بیزانس (روم شرقی) را بر عهده گرفته بود.
لقب او متاتسمیندلی به معنای اهل کوه مقدس و آتوس همان کوه آتوس یونان، از مراکز مهم مذهبی امپراتوری بیزانس میباشد. هر دو لقب مربوط به وابستگی او با کلیسای گرجیها (کلیسای ایورون) در کوه آتوس است، جایی که او به عنوان اسقف اعظم مشغول فعالیت بود.
او یکی از با نفوذترین رجال مذهبی گرجستان در قرون وسطی بود و به عنوان یک پیونددهنده فرهنگی مذهبی بین کشور خود، گرجستان، با امپراتوری بیزانس فعالیت داشت. او کتابهای پدران کلیسا و مزامیر و همچنین کارهای تفسیر و سنکسار (Synaxarium) را از یونانی به گرجی ترجمه کرد که بعدها نیز توسط دیگران مورد اصلاح و چاپ دوباره قرار گرفت. او همچنین ترجمه پیشینیان خود از جمله اکوتیمه را نیز گسترش داده و بهبود بخشید. او یکی از مهم ترین آثار شخصی خود به نام زندگانی ایوانه و اکوتیمه را به ایوانه و اکوتیمه اختصاص داد.
گیورگی در گرجستان هم فعال بود. او در تنظیم قانون اساسی آن زمان گرجستان نقش مؤثر داشت و همچنین هموطنان جوان خود را برای تحصیلات عالیه به یونان میبرد. زمانی که خودمختاری کلیسای ارتدوکس گرجی توسط پاتریارک انطاکیه مطرح شد، یکی از حامیان سرسخت خود مختاری کلیسای ارتدوکس گرجی گیورگی بود و به واسطه همین عمل، بعدها توسط کلیسای ارتدوکس گرجی در زمره قدیسان به شمار آمد.
گیورگی در خانوادهای گرجی از طبقهٔ اشراف گرجستان در منطقهٔ تریالتی در جنوب گرجستان به دنیا آمد. پدر او ایاکوب در زمان پادشاهی باگرات سوم در گرجستان به عنوان سفیر گرجستان در ایران حضور پیدا میکرد. او در سن هفت سالگی برای شروع تحصیلات به کلیسای تادزریسی فرستاده شد و پس از سه سال به کلیسای خاخولی منتقل شد. او در سال 1022 میلادی به قسطنطنیه رفته و در آنجا به زبان یونانی تسلط پیدا کرده و به علم فراوانی از الهیات نائل شد.
پس از بازگشت به گرجستان در سال 1034 میلادی به عنوان یک کشیش در کلیسای خاخولی مشغول کار شد. پس از مدتی دوباره از گرجستان رفت و این بار به اورشلیم سفر کرد و سپس مدتی را در انطاکیه گذراند که طی این مدت به عنوان شاگرد یک کشیش گرجی دیگر به نام گیورگی (ملقب به زاهد) مشغول تحصیل بود. او در سال 1040 در کلیسای گرجیها موسوم به ایورون در کوه آتوس مرکز مذهبی امپراتوری بیزانس مشغول به فعالیت شد و پس از چهار سال با مرگ استیون اسقف اعظم کلیسا، گیورگی جانشین او شد. او کلیسای ایورون را مورد سازماندهی مجدد قرار داد و آن را به یکی از مراکز فعال کلیسای ارتدوکس گرجی تبدیل کرد.
در چند مرحله بین سالهای 1052 و 1057 میلادی، گیورگی همکار کشیش خود گیورگی اولتیسی را در ادارهٔ کلیسای ایورون تنها گذاشته و به انطاکیه سفر کرد تا نزد پاتریارک انطاکیه از یکی از همقطاران خود که توسط جمعی از کشیشهای یونانی هرطقه مورد اتهام قرار گرفته بود، دفاع کند. سرانجام این مشاجرات تقریباً همزمان با به رسمیت شناخته شدن خودمختاری کلیسای ارتدوکس گرجی به نتیجه رسیده و خاتمه یافت.
برای حمایت از خودمختاری کلیسای ارتدوکس گرجی، گیورگی به مأموریت اندریاس در گرجستان منسوب شده بود. یک جاثلیق خودمختار به نام ملچیسِدِک عنوان پاتریارک را بر عهده گرفت اما انطاکیه برای انتقال به سرزمینی که هیچ یک از حواریون در آن اقامت نداشتهاند، بی میل بود. در نهایت گیورگی تئودوسیوس سوم انطاکیه را برای به رسمیت شناختن خودمختاری کلیسای ارتدوکس گرجی متقاعد کرد. این اتفاق تقریبا زمانی رخ داد که دولت امپراتوری بیزانس از تلاش خود برای مجبور ساختن گرجستان برای تسلیم دست کشیده و با دولت باگرات چهارم پادشاه گرجستان وارد صلح شد.
هرچند گیورگی تقاضاهای مکرر باگرات چهارم را مبنی بر پذیرفتن مسئولیت کلیسای ارتدوکس گرجی رد میکرد، اما در سال 1057 – 1058 میلادی دعوت پادشاه را جهت بازگشت به گرجستان پذیرفت و برای مدت 5 سال در گرجستان مشغول فعالیت شد. او اصلاحاتی را در اداره امور کلیساها انجام داد و پیوند محکمی بین کلیسا با دربار و اقتدار سلطنتی به وجود آورد. او هنگام بازگشت به بیزانس، به قسطنطنیه رفت و موافقت امپراتور را مبنی بر گذران تحصیلات عالیهٔ جوانان گرجی در آتوس دریافت کرد. اما او به هدف خود نرسید و در 29 ژوئن 1065 میلادی در آتن درگذشت و او را در مقبره کلیسای ایورون در آتوس به خاک سپردند.
بعدها گیورگی توسط کلیسای ارتدوکس گرجی در زمره قدیسان شمرده شد و در روز 10 جولای هر سال، مراسم یادبود او در گرجستان برگزار میشود.
آثار گیورگی بر سنتهای مذهبی گرجی تأثیر زیادی گذاشت. او ترجمه بروزتری از انجیل و به مراتب دقیق تر از ترجمههای قبلی منتشر کرد و همچنین ترجمه ادبی آثار باسیل قیصریه، گریگوری نیسا، آتاناسیوس، یوحنای دمشق، نکتاریوس قسطنطنیه، دوروتئوس صور و … را در فهرست آثار خود دارد. ترجمههای او به خوب کارهای اصلی واقع شده و به عنوان معیاری برای سرودهای مذهبی، زندگی نامه قدیسان مسیحی و مناجات نامهها در گرجستان در قرون وسطی قرار گرفت.
کتاب “زندگانی پدران رستگار و آمرزیدهٔ ما ایوانه و اکوتیمه و شرح موفقیتهای شایسته آنان” یکی از مهم ترین آثار شخصی گیورگی است که آن را وقف پیشکسوتان خود نمود. این اثر ترکیبی از زندگی نامهٔ قدیسان با فعالیتهای مذهبی و سیاسی آنان و همچنین یک منبع تاریخی محسوب میشود که در دهه 1040 میلادی نوشته شده است. این کتاب یکی از نسخ خطی کلکسیون آتوس و تاریخچهای از اجتماع گرجیها در کلیسای ایورون آتوس در سدههای 10 و 11 میلادی و نقش آنان در ادبیات گرجی و همچنین حمایت از رهبانیت بیزانس است. جدا از پیامهای سیاسی مذهبی، اثر گیورگی به واسطه سبک نگارش آن در قالب نثر مسجع برجسته شده است. پس از مرگ او، یکی از شاگردانش که نام او هم گیورگی بود، کتابی شبیه این اثر در بیوگرافی استادش نوشت.
احمد بیک گرجی متخلص به اختر از شعرای فارسی سرای گرجی ایران در دورههای زندیه و قاجاریه است.
احمد بیک فرزند فرامرز بیک در شیراز رشد و نمو یافت. پدرش از کارگزاران دولت زند بود و خودش نیز در زمان لطفعلیخان زند به مناصب ارجمندی رسید. وی در عراق و خراسان سیاحت نمود و با شعرایی چون قضایی و جلالی نیز مراودت داشته است. که دربارهٔ او نوشتهاند: «الحق مردی بهغایت با تمکین و وقار و در تمیز اشعار نهایت دقت را به کار میبرد، خط شکسته را خوب مینوشت…»
در اوایل دولت قاجاریه بنا بر تهمتی که به وی زدند به خراسان گریخت و مدتی در آن سامان متواری بود تا اینکه در زمان سلطنت فتحعلی شاه قصیده متینی در وصف وی سرود و به وساطت سلیمان خان به دربار او راه یافت و شعر خود را برای شاه خواند… فتحعلی شاه وی را ستود و گفت: «قصیده تو بکر و تازه است و لهذا در خور انعام بی اندازه، خودت را به خودت بخشیدم…» وی مدتی در خدمت سلیمان خان بود تا اینکه در عالم مستی سخن ناشایستی از او شنیده شد، سلیمان خان نیز زبان وی را برید، گرچه در محاوره وی چندان نقصانی ایجاد نشد.
او تذکرهای در احوال معاصرین خود مینوشت، اما اجل مهلتش نداد و به سال 1232 هجری قمری در اصفهان درگذشت و برادرش محمدباقر بیک متخلص به نشاطی کار وی را دنبال کرد ولی او نیز موفق به اتمام تذکره نشد و کار آنها را محمد فاضل خان گروسی دنبال نمود و تذکرهای را که اختر آن را انجمن آرا نام نهاده بود به انجمن خاقان و به نام خود مسمی نمود. «باری مولانا اختر در همه اقسام شعر استاد و اشعارش محل اعتماد و استناد است. مضامین بکر و دلنشین در قطعه و رباعی دارد…»
نمونه ای از اشعار وی :
نظرات کاربران